بررسی کتاب «عاشق مترسک» از فیلیس هیستینگز

مشخصات کتاب:
نام: عاشق مترسک
نام اصلی: Rapture in my Rages
نویسنده: فیلیس هیستینگز
مترجم: بهمن فرزانه
انتشارات: ققنوس
تعداد صفحات: ۲۴۸

داستان دختری که در مزرعه با پدری سخت‌گیر و بداخلاق زندگی می‌کند. پدر او را به بهانه‌های مختلف به باد کتک می‌گیرد و او را با الفاظ بد خطاب می کند. حالا با وجود این پدر سخت‌گیر، دختر عاشق مترسک مزرعه‌شان می‌شود.

فضای داستان
من که به شخصه عاشق داستان‌هایی هستم که در مزرعه و یا روستا اتفاق می‌افتند. این داستان هم تماما فضای مزرعه و زندگی روستایی را نشان می‌دهد. به توصیف مناظر می‌پردازد و روبه‌روی مزرعه دریایی وجود دارد که هرگاه دختر داستان از آن حرف می‌زند من به آن جا پرتاب می‌شوم. برای من صحنه‌ها و فضای داستان کاملا رویایی و حال‌خوب‌کن بود. اگر شما هم به این فضا و تصور مناظر روستا و طبیعت لذت می‌برید، فضای این داستان کاملا باب میل شما خواهد بود.

خط داستانی
برخلاف فضای داستان که در قسمت قبل توصیف شد، ممکن است این برداشت را داشته باشید که داستان خطی آرام و یک‌نواخت دارد و ممکن است فقط به توصیف مناظر پرداخته باشد، اما چنین نیست. چه در شروع چه در اواسط و چه در پایان داستان، شخصیت‌ها منفعل نیستند و داستان برخلاف فضایی که درآن در حال وقوع است، هیجاناتی در خود دارد و خواننده را درگیر می‌کند. پایان هرفصل دوست داری زود به فصل بعدی بروی و اوقاتی کتاب را در دست نداری، مدام منتظر لحظه‌ای می‌رسی که بتوانی خیلی سریع سراغ کتاب بروی و ادامه‌ی ماجرا را بفهمی.

شخصیت اصلی
همان‌طور که از داستانی خوب انتظار می‌رود، سیر تحولات دختر در طول داستان پیداست. به خوبی می‌توان تغییرات تفکرات دختر به واسطه‌ی رفتارش متوجه شد. نکته‌ی درخشان این است که با وجود روایت اول شخص یعنی روایت از زبان خود دختر، او مدام از حالات و تصمیمیات خود حرف نمی‌زند بلکه با عمل کردن آن‌ها را به ما نشان می‌دهد.

پایان
هرچند که من به اندازه‌ی کافی از فضای داستان و خط داستانی لذت می‌برم، اما انتظارم پایانی کلیشه‌ای و مثل خیلی از داستان‌های معمول بود. پیش خود حق می‌دادم به نویسنده که محکوم به پایانی تکراری شده باشد چون به اندازه‌ی کافی هیجان را در طول داستان به خواننده تزریق کرده بود و رسیدن به پایانی کلیشه ای ناراحتم نمی‌کرد. اما دقیقا برخلاف تصورم با پایان‌بندی‌ای فوق‌العاده مواجه شدم که اصلا مورد انتظارم نبود. در عین منطقی بودن، به خوبی احساساتی هم در خود داشت و به نظرم داستان به نحوه‌ی خوبی به پایان رسید و هر پایان دیگری جز این ممکن بود از ارش داستان بکاهد.

به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط