کشف و تکاپو | قسمت دوم
برای خواندن قسمت قبلی کلیک کنید: قسمت اول مصمم و قاطع قدم برمیداشت. صدای کفشهایش در راهروی دانشکده طنین میانداخت. از موقعی که موفق به
کشف و تکاپو | قسمت اول
در محکم بهم کوبیده شد. گامهایی که به سرعت پیش میرفتند. لباسهایی که روی صندلی پرت میشدند. تمام راه را پیاده آمده بود. شتابان. انگار
نامهای به آیندگان
سلام؛ من نویسندهای هستم از قرن ۲۱ میلادی. البته الان که دارم این نامه را مینویسم هنوز نیمچه نویسندهای بیش نیستم. ولی تا این نامه
دختری که هوا را با خود جابهجا میکرد
الان که میخواهم دربارهی یکی از سهشنبههای دانشگاه بنویسم، حسابی دلم تنگ شده. اما در طول ترم بهش میگفتم «سهشنبههای نفرین شده». چرا؟ به این دلیل که از ۷:۳۰
روزنوشتها و آلبوم عکس دیماه
یکبار به دوستی گفتم: «مرجع تقلید من تو نوشتن استاد کلانتریِ.» چرا که میدانم او راهی که من تازه در آن قدم گذاشتهام را خیلی
چگونه خاطرهنویسی کنیم تا تبدیل به عادت روزانه شود؟
به نوشتن علاقه دارید. دنبال روشی هستید که نوشتن را برایتان تبدیل به عادت کند. خاطرهنویسی راهحل جذابی برای شماست. ثبت رخدادهای روزانه شیوهی خوبی
آخرین نظرات: